افزایش سرقت از سوپرمارکتها به خاطر فقر و گرانی
سرقت از سوپرمارکتها و فروشگاههای فروش مواد خوراکی و غذایی بالا رفته است. این را مغازهداران میگویند
خردادماه سال گذشته مسعود ستایشی، سخنگوی قوهقضائیه خبر از افزایش میزان سرقتها داده بود، همان زمان مرکز آمار ایران هم گزارش داد که میزان سرقت سیر صعودی داشته بهطوریکه سرقت بعد از مصرف موادمخدر، دومین جرم عمده در کشور است. فارغ از جزئیات این سرقتها، اما برخی آمارها نیز حکایت از این دارند که میزان سرقت در پنج سال گذشته ۴ برابر شده است. در مقابل، قیمت کالاها هم افزایش قابلتوجهی داشته است. گزارشهای مرکز آمار در سال گذشته حاکی از آن بوده که «در گروه گوشت قرمز، سفید و فرآوردههای آنها با ۸۵/۵ درصد، ماهیها و صدفداران با ۶۷/۴درصد، چای، قهوه، کاکائو، نوشابه و آبمیوه با ۴۶/۳ درصد و میوه و خشکبار با ۴۴/۸ درصد در شهریورماه ۱۴۰۲ نسبت به ماه مشابه سال قبل از آن، بیشترین افزایش قیمت را داشتند.»
وضعیتی که قطعاً امسال وخیمتر میشود. حالا در این شرایط، خبرنگار هممیهن سراغ فروشگاهها و سوپرمارکتهای مواد غذایی در مناطق مختلف تهران رفته؛ محلههای بلوار فردوس، اتابک خاوران، وحدت اسلامی، محدوده خیابان وصال، مطهری، دستغیب، میوه و ترهبار جلال آلاحمد، منطقه آسیاب بادی در کرج و... مغازهداران از شرایطی که بهدلیل افزایش قیمتها ایجاد شده، میگویند و اینکه بالا رفتن قیمتها، چطور منجر شده تا برخی از مشتریان، ناتوان از خرید برخی مواد خوراکی و غذایی، دست به سرقتهای خرد بزنند.
صاحب یک سوپرمارکت که ۳۰ سال است در محله دستغیب تهران فعالیت میکند، درباره سرقت مواد خوراکی از مغازهاش توضیحهایی به هممیهن میدهد. او میگوید: «سرقت همیشه هست اما هرقدر فقر بیشتر و دست مردم خالیتر شود، دزدی هم بیشتر میشود. گاهی سرقتها را نمیبینیم اما بسیاری را هم به چشم میبینیم.» به گفته او، این دزدیها را افراد مختلفی انجام میدهند؛ بچه تا بزرگسال یا حتی افرادی که از ظاهرشان هم نمیتوان متوجه شد اهل چنین کاری باشند: «گاهی اوقات خودمان هم متوجه نمیشویم، اما دیگر مشتریان به ما خبر میدهند که فلانی مشغول سرقت است.»
این مغازهدار میگوید که برای جلوگیری از سرقت، اجناس گران و اساسیتر را در قفسههای پشت سرش قرار میدهد تا مشتری هم به آن دسترسی نداشته باشد: «مغازهام دوربین مداربسته دارد اما باز هم همیشه امکان شناسایی دزد در لحظه ممکن نیست. دزدی را هم معمولاً غریبهها و رهگذرها انجام میدهند. بیشتر اقلامی که جلوی دست مشتری است و میتوانند با استفاده از شلوغی مغازه، سرقت کنند مانند تنقلات، نان یا موادی که در یخچال هست. بهجز دزدی اما گدایی هم بهنظرم بیشتر شده است، نه اینکه پول بخواهند، بلکه درخواست مواد غذایی میکنند. از سال گذشته تعداد دزدیها و متکدیان بیشتر شده است.»
آنطور که این مغازهدار میگوید هم میزان درخواست جنس نسیه به شدت افزایش داشته، هم بازپرداخت نسیهها کمتر شده است: «بسیاری از مشتریانم که نسیه میگیرند حقوقبگیرند، اما توان بازپرداخت آن را ندارند و منتظر میمانند تا یارانه به حسابشان واریز شود و آن زمان بدهی خود را صاف میکنند. اصلاً قدرت خرید مردم کمتر شده و بالطبع فروش ما هم کمتر شده است.»
«سرقت از مغازهام در سه، چهار سال گذشته خیلی بیشتر شده»؛ این را حمیدرضا، صاحب یکی از سوپرمارکتهای منطقه بلوار فردوس میگوید و ادامه میدهد: «البته این موضوع تازگی ندارد و معمولاً افراد کمسن و سالی هستند که از این کارها انجام میدهند اما این روزها دزدها سن و سال مشخصی ندارند و برخی هم بهدلیل همین گرانی و فقر دزدی میکنند مثلاً ماه پیش مچ یک پیرمرد را درحالیکه قصد سرقت داشت، گرفتم اما وقتی با او صحبت کردم متوجه شدم که واقعاً گرسنه است»
او میگوید که باتوجه به گرانی و افزایش سرقتها، تنها راهکار در مراقبت بیشتر از اجناس است: «یکی از شاگردها وظیفهاش این است که مراقب اجناس و مشتریها باشد و اصلاً برای همین کار حقوق میگیرد. تا حدی که امکان دارد هم اقلام را از دسترس خارج کردهام.»
حمیدرضا ادامه میدهد: «راست میگویند که شکم گرسنه دین و ایمان ندارد. بسیاری از افرادی که دست به دزدی میزنند برای تفریح این کار را انجام نمیدهند. مثلاً یکبار خانمی را شناسایی کردیم که تخممرغ دزدیده بود. بعد متوجه شدیم که مسئولیت ۳ فرزند را برعهده دارد و همسرش را از دست داده است. به مسجد محله شرایطش را اطلاع دادیم، گفتند، باید بهزیستی و کمیته امداد این خانواده را تحت پوشش قرار دهند. سوال من از دولت این است که وظیفهاش در برابر مردم چیست؟»
۴۰ سالی میشود که «جعفر» در محله وحدت اسلامی تهران، سوپرمارکت کوچکی را اداره میکند. یکی از پدیدههای عادی در کسبوکار او دزدی است؛ رفتاری که در گذشته بیشتر توسط کارتنخوابها انجام میشد: «این روزها افرادی با ظاهر موجه هم دست به دزدی میزنند. مثلاً چندوقت پیش خانمی مواد غذایی را پنهانی از یخچال برداشت، در کیف گذاشت و رفت؛ کالباس، شنیسل و... بود. آن لحظه بهدلیل شلوغی مغازه متوجه نشدیم، بعداً که دوربینها را چک کردیم، متوجه قضیه شدیم. کلاً در ۳ سال اخیر دزدی از مغازهام بیشتر شده است.»
او میگوید، باتوجه به اینکه مغازهاش در محل گذر واقع شده و مسافر هم در این منطقه زیاد تردد میکند، معمولاً بیشتر از مغازههای محلی، مورد سرقت قرار میگیرد: «در این دو، سه سال اخیر که قیمتها افزایش داشته و قدرت خرید مردم کمتر شده، میزان دزدیها هم بیشتر شده است و من این مسئله را لمس میکنم. لوازم دمدست مثل کیک و کلوچه بیشتر دزدیده میشود، درواقع خوراکیهایی که خاصیت سیرکنندگی دارند. اما کالاهای اساسی مثل برنج و روغن را در قفسه پشت سرم چیدهام که دمدست نباشند. قطعاً اگر این لوازم را هم دمدست بگذارم، میبرند.»
این مغازهدار تاکید میکند که تقاضا برای خرید نسیه، نسبت به سالهای گذشته بیشتر شده، اما تنها به افراد محدودی پاسخ مثبت داده میشود که آشنا و مورداعتماد هستند.
«علی» هم صاحب یکی از سوپرمارکتهای محله اتابک خاوران است که از دزدی مواد خوراکی از مغازهاش گلایه دارد، اما به مردم هم حق میدهد: «وقتی سادهترین اقلام خوراکی مانند چیپس بهشدت گران شدهاند و توان خرید مردم هم کمتر شده، دزدی هم رخ میدهد. براساس مشاهداتم میگویم که دزدی مواد غذایی دمدست و کوچک از مغازه من بیشتر شده است، اما کالاهایی مانند برنج را نمیتوانند سرقت کنند؛ چون در دسترس نیست و حجم آن هم بزرگ است. دزدی آنقدر بود که ناچار شدیم تعداد دوربینهایمان را بیشتر کنیم و مراقب مشتری هم هستیم. حتی گاهی شاهد بودهام فردی که میشناسم، جنسی را پنهانی برده است و من ناچار به تذکر شدهام.»
علی تاکید میکند که ماهانه یکونیم تا ۲ میلیون تومان را بهعنوان خسارت احتمالی در حساب و کتابهایشان برآورد میکنند: «نسیه گرفتن هم رو به افزایش است بهویژه از عید به بعد بسیار بیشتر شده. برخی هم ماههاست توان بازپرداخت هزینه اجناس نسیه را نداشتهاند و ما هم چارهای جز درک مردم نداریم. البته شرایط فروش ما هم بدتر شده است و حتی فروش ما شبهای عید امسال نسبت به زمان مشابه در سالهای گذشته، کمتر بود این درحالیاست که محله ما قدیمی و پرجمعیت است.»
هایپرمارکتی در خیابان مطهری هم از خسارت ماهانه ۱۰ تا ۱۲ میلیون تومان بابت دزدی اجناسش گلایه دارد، بهویژه که اجناس هایپرمارکت، همگی در دسترس مشتری قرار دارند: «حتی برنج را هم بهراحتی بهویژه در ساعت شلوغ میدزدند، حتی گاهی آب یا نوشابه را میخورند و بدون پرداخت پول میروند. گاهی فرد جنس را برمیدارد و مبلغ را کارت به کارت میکند اما در واقع یا مبلغی واریز نکرده یا بسیار کمتر از قیمت جنس به حساب واریز کرده است. از بابت شرایط شکایت هم کردیم اما کاری از پیش نبردیم. حالا کار به جایی رسیده که به همه افرادی که وارد مغازه میشوند به چشم دزد نگاه میکنیم و مراقبیم که دست به سرقت نزنند.»
او تاکید میکند که در ۲سال اخیر دزدیها بیشتر شده است و هرقدر هم اجناس گرانتر میشود، تعداد دزدیها افزایش مییابد: «در اطراف ما بیشتر ادارات و شرکتها هستند، کارمندان میآیند و نسیه میگیرند اما گاهی تا ماهها توان تسویه حسابشان را ندارند.»
«محمد» هم ۱۰سالی است که در منطقه وصال تهران سوپرمارکت دارد و از روزانه ۱۰۰ تا ۱۵۰ هزار تومان سرقت کالاهایش میگوید: «البته این مبلغ مواردی است که متوجه میشویم؛ آنها که متوجه نمیشویم بسیار بیشتر هستند. کالاهای اساسی را در قفسههای پشت سر گذاشتهام و بههمیندلیل سرقت نمیشوند اما خوراکیهایی که دمدست هستند بهراحتی سرقت میشوند. سارقان هم قابل شناسایی نیستند. برخی سارقان آنقدر ظاهر موجهی دارند که رویمان نمیشود از آنها سوال کنیم. اگر حواست را جمع نکنی، ظرف دو روز، مغازهات خالی میشود.»
او ادامه میدهد: «در یکی، دو سال اخیر که همهچیز گرانتر شده، دزدی هم بیشتر شده، اصلاً خود ما هم میخواهیم دزدی کنیم. برای مردم چارهای جز دزدی نگذاشتهاند. برخی هم از یک مغازه دزدی میکنند و با قیمت ارزانتر، در مغازه دیگر میفروشند. گاهی هم بچهها به بزرگترها التماس میکنند که برایشان خوراکی بخرند و بعد همان خوراکی را به مغازه دیگر میفروشند. حتی اقلام دزدی هم برای فروش برای ما میآورند اما نمیخریم. تقاضای نسیه هم بهشدت زیاد شده که قبول نمیکنیم.»
«دزدی توسط بچهها را بیشتر مشاهده میکنم، در گذشته شرایط به این شکل نبود.» اینها را مجتبی میگوید که ۲۶ سال است سوپرمارکتاش را در منطقه آسیاب برجی کرج اداره میکند؛ منطقهای که بیشتر ساکنان آن از نظر درآمدی، متوسط به پایین هستند: «در گذشته اصلاً اینطور نبود. دختر دانشآموز چیپس را زیر لباسش قایم کرد و وقتی به او تذکر دادم، انکار کرد، بچه خجالت کشید و رفت. خانوادهها شرایط مالی خوبی ندارند و نمیتوانند هزینهها را تامین کنند و این مسائل هم رخ میدهد. بچهها بیشتر تنقلات میبرند، اما بزرگترها اقلامی که مایحتاج زندگی است را میبرند. چندماه پیش آخر شب فردی به اسم خرید آمد، زمانی که داشتم قیمت اجناس را حساب میکردم، پولی را که روی میز گذاشته بودم، دزدید. برخی هم اجناس گران مانند برنج و روغن را میگیرند و در ماشین میگذارند و به بهانه اینکه کارتشان نمیکشد، میروند.»
او میگوید که برآوردی از خسارات ناشی از سرقتها ندارد اما تعداد سرقتها از سال گذشته بیشتر شده است. مثلاً بسیاری از افراد بعد از ایجاد آشنایی، جنس نسیه میخرند، سر موعد هم بهای آن را نمیپردازند و بعد از آن هم سروکلهشان در مغازه پیدا نمیشود.
ماجرای سرقت از غرفههای میدان میوه و ترهبار جلال آلاحمد (قزلقلعه) هم تأملبرانگیز است. مسئول یکی از غرفههای میوه و ترهبار از تعدد دزدیها گلایه میکند: «میزان دزدیها روزبهروز بیشتر میشود. ۷ماه است که اینجا غرفه داریم، روزهای اول دزدیها کم بود اما در ماههای اخیر روزی ۱۲-۱۰نفر را گرفتیم. برخی هم دزدی میکنند، اما نمیتوانیم بگیریمشان.»
او میگوید: «اینجا دزدی راحت است، مثلاً چند جنس مختلف میخرند، زمان پرداخت قیمت اجناس که میشود، کیسه چند تا از کالاها را روی زمین میگذارند و قیمت یکی، دو کالا را حساب میکنند.»
او میگوید که میدان ترهبار قزلقلعه و میدان ترهبار آزادگان تهرانپارس، بیشترین دزدی را دارند. یکی دیگر از غرفهداران هم که ۱۲ سال است در میدان ترهبار قزلقلعه کار میکند، میگوید دزدی همیشه بوده اما در یکی،دو سال اخیر دزدیها خیلی بیشتر شده است: «میوههای درجه دو، سه را که جدا میگذاریم و آخر شب رایگان توزیع میکنیم، هر روز خواستار بیشتری پیدا میکنند.»
غرفهدار دیگری هم با تایید وجود تعدد سرقت در این بازار میگوید: «گاهی پیش آمده که فرد را سه چهار بار بابت دزدی گرفتهایم، اما باز هم برای سرقت به بازار میآید. البته بعضی هم بهدلیل فقر دزدی نمیکنند، مثلاً یکبار پیرمردی را حین سرقت گرفتم، اما گفت بیماری دزدی دارد. یکبار هم فردی را گرفتیم که خودرویش بیامدبلیو بود. تازگیها درخواست برای میوههای درجه دو، سه ـ که رایگان به مردم میدهیم ـ بیشتر شده است.»
مسئول یکی از مغازههای فروش آشامیدنی قزلقلعه میگوید: «اینجا دزدی زیاد بود اما در این یکی، دو سال اخیر دزدیها بیشتر شده است. نمیتوانم بگویم چه کالایی را بیشتر میبرند، هرچه به دستشان برسد، میبرند.»
برآوردی از خسارات وارده ندارد و اضافه میکند که آنقدر میزان دزدیها زیاد است که گاهی متوجه آن هم نمیشوند: «برخی افراد پنجشنبهها و جمعهها که بازار شلوغ است، تنها برای دزدی میآیند.»
این را مغازهداری میگوید که فروشنده کالاهای اساسی مانند برنج و روغن است و از ترس سارقان، شیشههای روغنی را که در ورودی مغازه گذاشته با چسب به هم چسابنده است: «در ۴ ماهه اخیر، از من ۴/۵میلیون تومان سرقت شده است. سالانه هم ۱۲-۱۰ میلیون تومان خسارت میدهیم. هرچقدر هم جلوتر میرویم، دزدیها بیشتر میشود. قبلاً دزدیها خیلی کم بود اما در یکی، دو سال اخیر خیلی بیشتر شده. حتی گاهی دیدهایم که یک فرد چرخ دستی پر از بار مشتری را با استفاده از شلوغی مغازه برده است و بهجای آن، چرخ خالی خودش را گذاشته است.»
او میگوید که تعداد درخواست برای جنس رایگان از سوی مردمی که توان خرید ندارند، در طول روز بسیار زیاد است که پاسخ به آنها از توان خارج است. فروشنده یکی دیگر از غرفههای فروش کالای اساسی هم به افزایش دزدیها در ۳سال اخیر اشاره میکند: «درحالحاضر نوع چیدمان اجناسمان را تغییر دادهایم و تعداد دوربینهایمان را هم اضافه کردهایم تا دزدیها به حداقل برسد. وقتی غرفه شلوغ میشود، نمیتوانیم مراقب همه باشیم. مثلاً یکبار پیرمردی از همین دمدر، یک کیسه برنج را برداشت و برد. در سالهای ۱۳۹۰ و ۱۳۹۱ دزدی کمتر بود، اما در حالحاضر دزدیها خیلی بیشتر شده است. برای بعضی هم دزدی روال شده و گاهی دوربینها نشان میدهد که یکنفر بارها دزدی کرده است.»
او هم خاطره مردی که با خودروی بیامدبلیو دزدی میکرد را یادآوری میکند: «باتوجه به افزایش قیمت کالاهای اساسی، برخی توان پرداخت ندارند و برخی دیگر هم دزدی برایشان سود دارد. پلیس هم کاری نمیکند، نهایتاً باید رد مال شود. ماهانه حدود ۳ تا ۳/۵میلیون تومان کسری داریم که ناشی از همین دزدیهاست.»
«میزان سرقت از سوپرمارکتها سال به سال افزایش داشته و از اواخر سال ۱۴۰۰ تاکنون همواره رو به افزایش بوده است.» این را داوود فکوری، رئیس اتحادیه سوپرمارکت و پروتئین به هممیهن میگوید: «اساساً جزو اصنافی هستیم که ۸۰ درصد کالاهایمان در دسترس مردم است. از آنجاییکه قفسههای کالا و یخچالهای ما در دسترس مردم است همواره ۲ درصد بابت دزدبری در نظر میگیریم و گزارشهایی هم درباره دستگیری افراد در حین دزدی داشتهایم.»
او گرانیهای اقلام خوراکی را در سرقت مواد غذایی مؤثر میداند: «اقلام بستهبندی که راحتتر میتوان سرقت کرد، بیشتر دزدیده میشوند. بیشترین سرقت از یخچالها و قفسههایی انجام میشود که از پیشخوان سوپرمارکتها دورتر هستند یا از قفسههایی که بیرون مغازهاند. بیشتر دزدیها را زمانی متوجه میشویم که دوربینها را چک میکنیم.»
آنطور که رئیس اتحادیه سوپرمارکت و پروتئین میگوید، میزان سرقتها در دو، سه سال اخیر حدود ۲ درصد افزایش داشته است: «باتوجه به گرانشدن اجناس خوراکی ما هم با کاهش سرمایه مواجه شدهایم و برای خرید اجناس ناچاریم بهجز سرمایه اولیه مقداری هم از جیبمان بگذاریم. دیگر اینکه دزدیها افزایش یافته، یعنی اگر در گذشته فردی دو پاکت خامه را میبرد امروز تعداد بیشتری در جیب میگذارد و میرود.»
او بر این مسئله هم تاکید میکند که باتوجه به کثرت تردد در سوپرمارکتها و طولانی بودن ساعات کاری، امکان شناسایی سارقان برای فعالان این صنف بسیار کم و فرآیندی زمانبر است. شناسایی سارق در صورتی ممکن است که به فردی شک کرده باشند و او واقعاً دست به دزدی زده باشد. بنابر اعلام فکوری، تقاضا برای خرید کالا به صورت نسیه بسیار زیاد است و هرچه فروشگاهی محلیتر باشد این تقاضا بیشتر میشود، اما پاسخ مثبت به این تقاضاها کمتر شده است: «برخی مناطق شهر مانند پایینتر از خیابان انقلاب این تقاضا بسیار بیشتر از قبل شده است. قصد جسارت به مستأجران را ندارم، اما پرداخت هزینه اجناس نسیه برای این گروه معمولاً سختتر است، حالا یا یادشان میرود یا هرچه که هست این مسئله مشکلآفرین است.»
سمیه توحیدلو، جامعهشناس معتقد است که وقتی روایتهای کلان جامعهای از فساد بسیار زیاد بوده و تصور میشود که دزدی، اختلاس و فساد در سطح کلان زیاد است قطعاً این روایات باعث تسریع در روند تبدیل شدن فقر و بیکاری به بزه میشود. او در گفتوگو با هممیهن به بالاتر بودن نرخ تورم مواد خوراکی نسبت به سایر اقلام در یکی، دو سال گذشته اشاره میکند: «بهصورت متوسط در مواد غذایی ۸۰ درصد و در برخی مواد غذایی ۱۰۰ تا ۱۵۰ درصد تورم داشتهایم که در نیمه دوم سال گذشته این مسئله مشهودتر بود. این مسئله برای سبد مصرفی خانوارها در جامعهای که شاهد فقر نسبی حدوداً ۶۵ درصدی هستیم بسیار بزرگ است و هرقدر قیمت مواد خوراکی افزایش یابد، با معضل گرسنگی هم بیشتر روبهرو خواهیم بود.»
او ادامه میدهد: «افزایش تورم، فقر و بیکاری تاثیری مستقیم بر افزایش بزه ندارد. یعنی نمیتوانیم بگوییم افراد بهمحض فقیر یا بیکار شدن دست به سرقت یا رفتار خلاف عرف اجتماعی میزنند.»
توحیدلو با تاکید بر این موضوع ادامه میدهد: «مؤلفههای اجتماعی و فردی بر افزایش بزه تاثیرگذارند. مؤلفههای فردی همان مسئلهای است که از آن بهعنوان وجدان نام میبریم که تحتتاثیر تربیتهای فردی، دینی و اخلاقی قرار میگیرد، این مؤلفهها میتوانند مانع ارتکاب بزه شوند. از طرف دیگر زمانی اثر مستقیم فقر و بیکاری بر بزه قابل مشاهده است که آینده چشمانداز مثبتی نداشته باشد. یعنی میزان اعتماد و سرمایه اجتماعی در ساختارهای اجتماعی و اقتصادی آنقدر پایین است که افراد احساس میکنند شرایط به سمت بدترشدن حرکت میکند.»
به گفته این جامعهشناس، مهم است که بدانیم آنچه رخ داده، در چه جامعهای بوده است: «یعنی اگر مؤلفههایی مانند بازدارندگیهای مذهبی، وجدانی، اخلاقی و اجتماعی و چشمانداز مردم نسبت به آینده به سمت منفی سوق یابند، میتوانیم بگوییم تاثیر فقر بر بزه افزایش داشته است.»
توحیدلو تاکید میکند که برای تبیین رابطه فقر، بیکاری و تورم با بزه باید به متغیرهایی دیگری هم توجه شود: «میزان درگیری فضای سیاستگذاری و تصمیمگیری در کشور با فساد یا میزان صداقت این نهادها با مردم، متغیرهای اخلاقی و دینی بسته به فرهنگ یک جامعه مواردی تاثیرگذار بر تبدیل فقر به بزه هستند.»
براساس اعلام او، قانون، اخلاق، دین، گناه و مسائل انسانی همه بازدارندههایی هستند که میتوانند از وقوع بزه جلوگیری کنند. بنیان جوامع بدون بازدارندهها مخدوش میشود. در جامعه ما اما یکسری کارکردهای دین از بین رفته، یک دلیل این است که افراد مدعی دینداری بیشتر درگیر خطا شدهاند، موضوع دیگر مدلی از دینداری است که در جامعه ما شکل گرفته و باعث شده که بیش از ۸۰-۷۰ درصد جامعه به جدایی دین از قدرت باور داشته باشند. همه این موارد باعث شده که اختلالی در بازدارندههای جامعه ما رخ دهد.
به گفته این جامعهشناس، بنیان جامعه و نسلهای جامعه ما بر مسئله دینداری و پرهیز از گناه بنا شده، اما بهتدریج این زیرساختها از بین رفته درحالیکه زیرساختهای جایگزین هم به سختی وارد فضای آموزشی کشور شده است: «در جوامع دیگر صرفنظر از دین، اخلاق یا قانون مورد تاکید قرار میگیرد، اما در جامعه ما چنین تاکیدهایی وجود ندارد و بههمیندلیل تحولات اجتماعی با سرعت بیشتری خود را نشان میدهند.
بنابراین تا حدود زیادی بازدارندههایی مانند دین و حتی امیدهای ناشی از دین مانند «خدا خودش میرساند» که در عرف جامعه ما زیاد بوده، امروز بسیار کمرنگ شده و در چنین فضایی امکان انجام بزه افزایش مییابد.» آیا سرقت مواد غذایی باتوجه به فقر و گرانی ناشی از افول اخلاق در جامعه ماست یا مردم تحت فشار شدید معیشتی ناگزیر به این رفتار شدهاند؟
توحیدلو در پاسخ به این سوال میگوید: «بسیاری از خانوادهها تنها نانی برای خوردن دارند، یعنی نمیتوان گفت برای توقعات زیادی که وجود دارد، افراد دنبال کسب منابع بیشتر هستند. وقتی آمار میگوید نزدیک به ۴۰ درصد در جامعه فقر مطلق و حدود ۲۰ درصد هم فقر خشن وجود دارد، بهمعنای آن است که اگر مواد غذایی بیشازاین گران شود بسیاری از خانوادهها چیزی برای خوردن ندارند. درچنین شرایطی افراد ضروری میبینند که بهنوعی نیاز خانواده خود را تامین کنند. در چنین شرایطی انگ اخلاقیزدن به افرادی که درگیر فقر هستند و مرتکب بزه میشوند، راحت نیست.»
این جامعهشناس بر این هم تاکید میکند که نگاه سیاستگذار باید مبتنی بر ایجاد رفاه باشد: «در جامعه ما بهجای رفاه، فرهنگ فقر را تقویت میکنند. توصیه کردن فقر و مقدسانگاری آن، در جوامع مدرن کارکردی ندارد. حکمران باید بهدنبال سیاستگذاریهای رفاهی باشد که در جامعه ما این مسئله رخ نمیدهد. بنابراین در شرایطی که حکمروایی سیاست ناقصی دارد، مردم براساس مسئولیت اجتماعی باید وارد عرصه شوند.»